تحریریۀ نشریۀ «آرش»!
در شمارۀ ۲۷ آن ماهنامه، بهتاریخ اردیبهشت ۱۳۷۲، مقالهای بهامضاء محمّدرضا شالگونی تحت عنوان «ما به صراحت نیازمندیم»، خواندم که به «مسألۀ ملّی بهطور کلّی و وضعیّت آن در ایران بهطور خاصّ» پرداخته است.
چون من نیز مانند نویسندۀ این مقاله معتقدم که «این یکی از مسائل حسّاس و حسّاسترشوندۀ کشور ماست» و اساساً با تفنّنهای چهارده سال گذشتۀ روشنفکران — از قبیل جنجال بر سر طبیعت خبیث یا لطیف ضحّاک و بیارزش بودن تار بهعنوان یک ساز بهدلیل آنکه در گرما از کوک میافتد و غیره و غیره — تفاوت اساسی دارد و ضمناً احساس کردم نویسنده با مواضعی که اتخاذ کرده زمینه را برای هرچه «حسّاستر» شدن این مسأله از لحاظ تئوریک آماده کرده، ذیلاً به مُروری بر ایدههای مطرحشده در این مقاله میپردازم.
[ادامه مطلب...]
موضع ما در قبال مسئله ملّی در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
آنهائی که میخواهند بهر صورت، در شرایط وجود سلطه امپریالیسم و مناسبات امپریالیستی «ستم ملّی» را رفع کنند، در حقیقت کاری نمیکنند جز اینکه حداکثر شکلی از این ستم ملّی را با شکل دیگری از آن تعویض کنند. از اینجاست که ما همچنانکه در مورد ایران با الحاق طلبی امپریالیستی مخالفت میکنیم، با آن نیروهای جدائی طلب نیز که در شرایط بقاء مناسبات امپریالیستی خواهان جدائی هستند، مخالفت میکنیم.
[ادامه مطلب...]