نظم نوین سرمایه داری: جهانی اما بی‌رهبر؟

در تاریخ اقتصاد سیاسی عادت بر این است که سرمایه داری را به مثابه نظامی در نظر آورند که مدام در جریان هرچه بین المللی‌تر شدن، و یا به عبارت گویاتر، هر چه جهانی‌تر شدن است. بویژه مارکس سرمایه داری را واجد گرایشی مستمر به گسترش بی‌حدّ و تبدیل شدن به نخستین نظام اقتصادی جهانشمول میدید. همین جنبه سرمایه داری در نظر بسیاری از سوسیالیستهای آغاز قرن نشانه این بود که نظام برای انقلاب رسیده و پخته است زیرا از لحاظ نظری در آنزمان سوسیالیسم تقریبا تنها بصورت بین المللی قابل تصور بود. امروزه باز این عقیده کاملا رایج شده است که سرمایه داری در این اواخر و بویژه بطور ناگهانی بسیار جهانی‌تر شده است. لیكن در عصری که سوسیالیسم – اگر بطور کلی بتوان آنرا قابل تصور دانست – بیش از همیشه در قالب ملی خود متصور است جهانی شدن قبل از آنکه نشانه احتضار نظام سرمایه داری باشد از دشواری کنترل و دگرگونی آن مایه میگیرد [ادامه مطلب...]