تحریریۀ نشریۀ «آرش»!
در شمارۀ ۲۷ آن ماهنامه، بهتاریخ اردیبهشت ۱۳۷۲، مقالهای بهامضاء محمّدرضا شالگونی تحت عنوان «ما به صراحت نیازمندیم»، خواندم که به «مسألۀ ملّی بهطور کلّی و وضعیّت آن در ایران بهطور خاص» پرداخته است.
چون من نیز مانند نویسندۀ این مقاله معتقدم که «این یکی از مسائل حسّاس و حسّاسترشوندۀ کشور ماست» و اساساً با تفنّنهای چهارده سال گذشتۀ روشنفکران – از قبیل جنجال بر سر طبیعت خبیث یا لطیف ضحّاک و بیارزش بودن تار بهعنوان یک ساز بهدلیل آنکه در گرما از کوک میافتد و غیره و غیره – تفاوت اساسی دارد و ضمناً احساس کردم نویسنده با مواضعی که اتخاذ کرده زمینه را برای هرچه «حسّاستر» شدن این مسأله از لحاظ تئوریک آماده کرده، ذیلاً به مُروری بر ایدههای مطرحشده در این مقاله میپردازم.
[ادامه مطلب...]
یادداشتهائی پیرامون مانیفست حـزب نوساز آقای منصور حـکمت
با روی کار آمدن گورباچف در شوروی در سال ۱۹۸۵ و آغاز اصلاحاتی که به فروپاشی دولتهای «سوسیالیستی» در کشورهای اروپای شرقی وسرانجام در خود شوروی منجر شد، در صف بندیهای سیاسی و اقتصادی جهانی تغییرات بزرگی بوجود آمد که هیچ کشور، هیچ طبقه یا قشر اجتماعی و هیچ حزب و سازمان سیاسی از آثار آن بر کنار نیست. همه باید در این شرائط جدید وضع خود را بازبینی کنند. در این میان شاید وضع کمونیستها از همه دشوارتر باشد زیرا فروپاشی بلوك شوروی بیش از هر چیز بعنوان پیروزی بورژوازی امپریالیستی بر سوسیالیسم جشن گرفته شد و سرخوردگی و سراسیمگی بسیاری در میان کارگران و روشنفکران کمونیست ببار آورد.
[ادامه مطلب...]
چند نُکته پیرامون جُزوۀ «بگذار دیگران داوری کنند» نوشتۀ ع.آ.
اخیراً، جُزوهای به نام «بگذار دیگران داوری کنند» با امضاء ع.آ،* به دستم رسیده است که چند یادداشت – مخصوصاً در بارۀ قسمت اوّل آن – برداشتهام. فکر کردم بهتر است آنها را برای مطالعۀ دیگران نیز تکثیر کنم. من در این یادداشتها، کار خود را روی انتقاد از اصول فکری نویسنده متمرکز کردهام و آنهم در مواردی که بهنظرخودم، در حال حاضر، طرح آنها برای کمونیستهای ایران اهمیّت عملی و نظری مُبرم دارد.
[ادامه مطلب...]
نقدی بر مقاله «در حاشیه جنگ خلیج و رابطه آن با نظم جدید»، نوشته تراب حق شناس
ضمن مطالعه مقاله «در حاشیه جنگ خلیج و رابطه آن با نظم جدید» نوشته تراب حق شناس در «اندیشه و پیکار ۳» (خرداد ماه ۱۳۷۰)، پیرامون چند موضوع که به نظرم در شرایط کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است، یادداشتهایی برداشتهام که به نظر شما میرسانم. این یادداشتها بیشتر متوجه نقد نظرات و روش کار نویسنده مقاله است و به هیچ وجه به این معنا نیست که من در این موارد، نظرات شسته رفته و آماده و غیرقابل انتقادی دارم.
[ادامه مطلب...]
چه نیازی مجاهدین را به مرتجع نامیدن کمونیستها وا میدارد؟
با به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین از قرار در برخورد مجاهدین با سازمانهای انقلاب نیز «انقلابی» رخ داده است. همانطور که آقای رجوی گفته اند این روزها در سازمان مجاهدین همه جا صحبت از «انقلاب» است و هر کس به دیگری میرسد از او میپرسد که آیا دچار انقلاب شدهای؟ البته این «انقلاب» را نباید با انقلاب بر علیه سلطه امپریالیسم و بورژوازی وابسته و رژیم منفور جمهوری اسلامی یکسان گرفت.
[ادامه مطلب...]
چند اظهار نظر در مورد مقاله راه کارگر، چریک سخنگوی بورژوازی
۱- برخورد نیم بند سازمانهای مختلف یا تحلیلهای سطحی از جنگ کومهله و حزب دموکرات به کومهله این فرصت را داده است که مبارزه ایدئولوژیک را به عرصهای بکشاند که هر بار تا حدود زیادی پیروز از آن بیرون بیاید.
[ادامه مطلب...]
مجاهدین و «انقلاب ایدئولوژیک»!
مدتی است که سازمان مجاهدین بدنبال ازدواج مسعود رجوی مسئول اول این سازمان با مریم عضدانلو همسر یکی از اعضای دفتر سیاسی که بنا بگفته خودشان صرفًا بخاطر ازدواج با مسعود رجوی از شوهر خود طلاق گرفت، خبر از یک «انقلاب ایدئولوژیک» در درون خود میدهد. اصرار رهبری سازمان بر این است که ازدواج آقای مسعود رجوی بعنوان امری کاملا سیاسی و ایدئولوژیک که انقلابی را در ایدئولوژی و تشکیلات آنان بوجود آورده است، تلقی گردد. با این حال رهبری مجاهدین در اثبات این ادعا دلیلی و شاهدی ارائه نمیدهند. آنها این ازدواج را مشیت الهی مینامند. مشیتی که فقط بندگانِ نزدیک خدا قادر به درک آن هستند و بقیه نیز شاید ده سال دیگر به رمز آن پی ببرند.
[ادامه مطلب...]
سازمان مجاهدین در «فاز جدید»
در خرداد سال ۶۰ رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی یورش هر چه گستردهتر و هر چه عریانتری را به تودهها و نیروهای انقلابی آغاز کرد. رژیمی که پیش از آن در پناه توهمات و سازشکاریهای اغلب نیروهای اپوزیسیون امکان ترمیم ضربات وارده از جنبش خلق به نهادها و ارگانهای امپریالیستی و سازماندهی نیروهای سرکوب خویش را یافته بود اینک با یورش سازمانیافته، وسیع و وحشیانه خود قصد آنرا داشت که با یک قدرت نمائی ضد انقلابی و ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه، روحیه یأس و ناامیدی را بر تودهها مستولی گرداند و سلطه منحوس خویش را تحکیم بخشد.
[ادامه مطلب...]