رفقای مبارز!
درودهای گرم و انقلابی ما را بپذیرید. جنبش ضدّامپریالیستی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور به عنوان بخشی تفکیک ناپذیر از جنبش ضدّامپریالیستی و دمکراتیک خلقهای ایران، همواره نقش خود را با موفقیت ایفاء کرده و در زمینههای مختلف بویژه در دفاع از جنبش انقلابی مسلّحانه خلق و تبلیغ دستاوردهای آن کمکهای ارزندهای نموده است. از اینرو سازمان ما از ابتداء کوشیده با رهنمودها و ارسال پیام به کنگرههای سازمان «کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی» در رشد و تعمیق کیفیت سیاسی و مبارزاتی جنبش دانشجوئی تأثیر خود را بجا بگذارد.
تحولاتی که طی مبارزات وسیع تودهای سالهای ۵۶ به بعد بویژه پس از قیام و انتقال قدرت به نوکران جدید امپریالیسم در مبارزۀ طبقاتی جامعه ایجاد شد، صف بندیهای جدیدی در بین نیروهای مدافع جنبش ضدّامپریالیستی خلق در خارج از کشور بوجود آورد. همچنین موجب شکل گیری سیاسی نیروهای ضدّ خلقی و در عین حال مخالف رژیم جمهوری اسلامی گردید. در مورد نیروهای ضدّامپریالیست، این صف بندی، جنبش یکپارچۀ دانشجوئی را به سازمانهای متعدّد هوادار جریانات سیاسی ایران تبدیل نمود. با توجه به چنین شرایطی وظایف و تعهدات سنگینتری در مقابل هواداران سازمانهای انقلابی قرار گرفته که بدون توجه به این وظایف جنبش دانشجویی هوادار قادر نخواهد شد رشد و انسجام یافته و پیوند خود را با جنبش انقلابی مسلحانۀ خلق تضمین و تحکیم بخشد. بدینسان در شرایط کنونی از اهمیّت جنبش دانشجوئی خارج نه تنها کاسته نشده بلکه با توجه به نیازمندیهای فزایندۀ جنبش انقلابی مسلحانۀ خلق با اهمیّت هر چه بیشتری نیز مطرح است.
رفقا!
تحوّل سریع شرایط سیاسی حاکم بر جامعه، روشن شدن بیش از پیش ماهیت ضدّ خلقی رژیم جمهوری اسلامی و عیانتر شدن وابستگی آن به امپریالیسم، همه و همه نشان داد که تحلیلها، پیش بینیها و هشدارهای سازمان، در مورد اوضاع سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه و سمت تحولات آن، درست و منطبق بر واقعیت بوده است. از همان آغاز اوجگیری جنبش ضدّامپریالیستی خلقهای ایران، امپریالیسم توطئۀ وسیعی را برای مقابله با آن تدارک دید ولی اپورنیستهای رنگارنگ که فریفتۀ شرایط ابتدای استقرار رژیم جمهوری اسلامی گشته بودند، علیرغم امکانات فراوان خویش، بجای مقابله با توطئههای امپریالیسم و کوشش در جهت سازماندهی و بسیج تودهها برای پیشبرد مبارزۀ مسلحانۀ تودهای در جامعه با تحلیلها و ارزیابیهای گمراه کننده و عملکردهای مخربشان توان انقلابی تودههای خلق را به هرز بردند و زمانیکه امپریالیسم یورش خونین خود را به خلق و دستاوردهای انقلابی آن وسیعتر ساخت، هوادارانِ خود و تودهها را در زیر تیغ جلادان خون آشام رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی رها کردند و بسیاری از آنها به گوشهای «امن» پناه بردند.
اکنون بیش از یکسال از تشدید ترور و اختناق در ایران میگذرد و در این مدت ضربات سنگینی به جنبش خلق و سازمانهای آن وارد شده است، امّا با وجود این همه کشتار وحشیانه و سلطۀ خونین دیکتاتوری امپریالیستی که در شکل جمهوری اسلامی در سراسر جامعه سایۀ شوم خود را گسترانده، جنبش ضدّامپریالیستی و انقلابی خلقهای میهنمان آنی از پای ننشسته و امروز ما شاهد جنگی تمام عیار در اقصی نقاط میهن تحت سلطهمان میباشیم. مبارزه در عالیترین شکل خود یعنی مبارزۀ مسلّحانه اینک در شهر و روستا بر علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی جریان دارد و آنچه در این میان در خور توجه بسیار است درک هر چه مملوستر اهمیّت مبارزۀ مسلّحانه از طرف توده هاست. امروز مبارزۀ مسلّحانه در جامعه ما چنان اعتباری یافته است که مردم هیچ مبارزهای را بدون آنکه تکیه بر مبارزۀ مسلّحانه داشته باشد جدی نمیگیرند. شرایط کنونی بخوبی نشان داد که بدون رشد و گسترش مبارزۀ مسلّحانه و سازماندهی مسلّح تودهها نمیتوان دستاوردهای انقلابی خلق را حفظ و تحکیم بخشیده، انقلاب ضدّامپریالیستی و دمکراتیک خلق را به پیش برد. و این نیز روشن است که پیروزی انقلاب در گرو نابودی ارتش امپریالیستی است و ارتش امپریالیستی را تنها با ارتش خلق که در جریان جنگ مسلّحانه با سازماندهی مسلّح تودهها بوجود میآید میتوان نابود کرد و درست در جریان این مبارزه است که باید هژمونی پرولتاریا به عنوان تنها ضامن پیروزی انقلاب تأمین گردد.
در این زمینه کردستان قهرمان و خلق دلاور آن طی چند سال مقاومت و مبارزهای خونین علیرغم وجود برخی نارسائیها و انحرافات در سازمانهای رهبری کنندۀ آن، دستاوردهای انقلابی دورانسازی را به کل جنبش خلقهای ایران عرضه کرده است. در کردستان ادامه مبارزۀ مسلّحانه بدون تکیه بر سازماندهی مسلّح تودهها در شکل کنونی خویش تقریباً غیر ممکن است. نیروهای مبارز، در عمل به نیاز تسلیح تودهها پی برده و در جهت آن گامهای قابل توجهی برداشتهاند (هیز برگیری)، هر چند هنوز در این زمینه نقصانهای فراوانی چه از لحاظ سیاسی در زمینه آموزش و تربیت انقلابی تودهها و چه از لحاظ عملی موجود است که خود زائیدۀ وجود سیاست و مشی نادرست سازمانهای سیاسی حاکم بر جنبش خلق کرد است. این حقیقت بار دیگر ضرورت تضمین و تأمین رهبری پرولتاریا را در جنبش انقلابی خلقهای ایران بیان میکند و تا زمانیکه چنین شرایطی در جنبش ضدّامپریالیستی و دمکراتیک خلقهای ایران پدیدار نشده چنین کمبودها و نارسائیهائی در بخشهای مختلف جنبش خلق گریزناپذیر است. از طرف دیگر خصلت جبههای جنگ در کردستان با خود تجریبات ارزشمندی در زمینۀ همکاری و وحدت عمل میان نیروهای انقلابی در منطقۀ کردستان به همراه آورده است. چنین امری میتواند و باید در جهت ایجاد شرایط لازم به منظور انسجام و یکپارچگی نیروهای مسلّح خلق مورد توجه قرار گیرد.
مبارزات دیگری نیز که در سایر نقاط ایران جریان دارد حاوی تجارب بسیاری است. امروز علیرغم همه مشکلات ناشی از میلیتاریزه کردن تمام جامعه توسط رژیم جمهوری اسلامی، انقلابیون به مبارزهای جدی با عوامل امپریالیسم ادامه میدهند. طرحهای «ضدّ شورش» جمهوری اسلامی که با استفاده از تجریبات سازمانهای جاسوسی امپریالیستی و بدستور مستقیم آنها صورت میگیرد، تا کنون نتوانسته وقفهای در مبارزات انقلابی ایجاد نماید. بازرسیهای بدنی در خیابانها، مسدود ساختن معابر عمومی و دستگیری افراد «مشکوک»، حاکم ساختن جو اختناق بیسابقه در ادارات دولتی، در مدارس و بطور کلی در سطح جامعه، حمله به خانهها، دستگیری، شکنجه و اعدام فرزندان خلق و سایر اعمال سرکوبگرانه تنها ماهیت ضدّ خلقی رژیم را افشاء کرده و عجز و ناتوانی آنرا در کنترل اوضاع و مقابله با نیروهای انقلابی به معرض نمایش گذاشته است. دخالت دولت در تمام شئون اجتماعی که خصیصۀ رژیمهای وابسته در ایران است در مورد رژیم جمهوری اسلامی تا به آنجا رسیده است که تا اعماق زندگی خصوصی مردم را نیز در بر گرفته. اخیرا رژیم با توطئه معرفی مستأجرین توسط صاحبخانهها جهت ایجاد شرایط دشوار برای نیروهای انقلابی، در عین حال کوشیده است شیوههای جاسوسی را در جامعه توسعه بخشد. این تلاشهای مذبوحانه هر چند میتواند مشکلات جدی برای مبارزین مسلّح در شهرها بهمراه آورد ولی هرگز قادر نخواهد بود جنبش تودهها را دچار وقفه سازد. تشدید فشار و خفقاق، کشتارهای دسته جمعی و خیانتهای آشکار به مصالح و منافع خلق، تنها نشانۀ ضعف و زبونی رژیم وابسته به امپریالیسم و بیانگر لحظات آخر رژیمی بغایت ضدّ خلقی و در حال احتضار است. با توجه به دامنه جنبش خلق و شرایط فلاکت بار اقتصادی که رژیم با آن مواجه است، ادامه حکومت لرزان دار و دسته خمینی ظاهرا «اسرارآمیز» مینماید. این موضوع بخصوص اپورتونیستهایی را که هنوز پی به ماهیت واقعی رژیم جمهوری اسلامی نبردهاند شدیدا متحیر ساخته است. ولی «اسراری» در بین نیست. علیرغم تسریع حرکت این رژیم منفور در سراشیب سقوط، آنچه باعث گردیده سرنگونی آن چند صباحی به تأخیر افتد حمایتهای سیاسی و نظامی و اقتصادی وسیع امپریالیستها از حکومت جمهوری اسلامی است. اگر وابستگی به امپریالیسم وجود نداشت این رژیم خیلی پیش از این میبایست سرنگون شود. در عین حال باید از ضعف جنبش کمونیستی سخن گفت که به رژیم امکان داد ضربات مهمی بر جنبش خلق وارد ساخته و به اینترتیب خود را بعنوان آلترناتیوی مناسب برای حفظ و حراست از منافع امپریالیستها معرفی نماید. در حقیقت سازشکاریهای اپورتونیستها که موجب کند شدن روند انسجام جنبش انقلابی خلق و تأثیر بسیج کنندۀ آن بر مبارزات تودههای کارگر و دیگر تودههای خلق گردیده، نتایج زیانبار خود را امروز بیش از پیش نشان میدهد. اینان با سیاستهای فرصت طلبانۀ خود بزرگترین خدمت را در نیرو گرفتن رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبش انقلابی خلق و لگدمال کردن دستاوردهای آن نمودهاند.
رفقا!
روند جنبش انقلابی اگر اپورتونیستها را به ورطۀ نابودی کشانده و میکشاند، در عوض با صحّه گذاشتن بر نظرات سازمان ما زمینۀ رشد هر چه بیشتر ما را فراهم ساخته است. در این شرایط تنها و تنها چریکهای فدائی خلق هستند که باید و میتوانند یکبار دیگر رسالت انقلابی خود را انجام داده و در جهت تأمین هژمونی پرولتاریا گامهای ارزندهای بردارند. با اینحال امروز ما با شرایط سختی روبرو هستیم. درست در شرایطی که تودههای انقلابی میهنمان انتظار حرکتی چشمگیر و ضرباتی کوبنده از جانب ما را داشتند، در سازمان ما انشعابی رخ داد. این انشعاب موجب پراکندگی نیروهای بالفعل و بالقوۀ سازمان گردید و بسیاری از امکانات مبارزاتی ما را از بین برد، روابط تشکیلاتی یا دچار اختلال گردید یا بطور کامل قطع شد. ضربۀ انشعاب همراه با نقصانهای عملی در فعالیتهای سازمان که بنوبۀ خود محصول نارسائیها و فقدان تجربه لازم در زمینه تحقق اهداف مبارزۀ مسلّحانه در شرایط نوین، شرایطی که در آن پیشبرد مبارزۀ مسلّحانه و ایجاد اهرمهای ضرور برای بسیج خلق در نبرد مسلحانۀ طولانی و بالاخره سازماندهی ارتش خلق بود، مشکلاتی جدی بر سر راه حرکت سازمان ما بوجود آورد. نیرو و توان قابل توجهی لازم بود تا قادر شویم بخشی از نابسامانیهای ناشی از انشعاب را دوباره سر و سامان دهیم و گوشهای از ارتباطات گسسته سازمان را مجددا بر قرار سازیم. با وجود این چه بسا نیرو، امکانات و ارتباطات بکلی از بین رفت و در بسیاری مناطق ما ناچار شدیم از صفر شروع کنیم. اینها با توجه به نیازمندیهای عظیم جنبش و انتظاری که تودهها از سازمان ما داشتند باعث کند شدن پروسۀ انسجام سازمان گردید و ما بار سنگین این شرایط را بر دوش خود حمل نمودیم. امّا علیرغم همه این مشکلات و زیانهای جبران ناپذیری که انشعاب به سازمان ما وارد ساخت، خوشحالیم که به همه هواداران و سایر نیروهای مبارز اطلاع دهیم که سازمان ما و رفقای چریکهیا فدائی خلق ایران (ارتش رهائیبخش خلقهای ایران) زمینههای مناسبی در جهت همکاری و وحدت پدیدار شده و تا کنون در زمینه انجام عملیات مشترک اقدامات چندی به عمل آوردهایم. طبعا مسئله همکاری و وحدت با این رفقا در عین تشخیص ضرورت مبرم آن در شرایط کنونی مسئلهای نیست که بتوان آنرا بدون برخورد جدیِ ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی به علل و انگیزههایی که منجر به بحران در سازمان گردید و بالاخره زمینه انشعاب را در آن فراهم کرد، به انجام رسانید.
ار اینرو وحدتِ مجدد سازمانی ما منوط است به طی پروسه مبارزه ایدئولوژیک و روشن شدن موارد مورد اختلاف بر مبنای همکاریهای عملی مشترک در مبارزات عمومی. ما ایمان داریم که سازمان ما این بار نیز موفّق خواهد شد که همه موانع و مشکلات را از پیش پای برداشته انسجام ایدئولوژیک، تشکیلاتی و عملی خود را بار دیگر به دست بیآورد.
امید به انقلاب تابناک خلقهای میهنمان در تک تک ما شور و شوق، درایت، روشن بینی و پشتکار لازم را طلب میکند و سنتهای انقلابی چریکهای فدائی خلق ایران از سیاهکل تا به امروز پشتوانه مطئمنی در جهت ادامه مبارزه مسلّحانه و حلّ مشکلات مرحلهای آن میباشد. باید از شتابزدگی خرده بورژوائی پرهیز کرد و در راه پر پیچ و خم انقلاب، وظائف سنگین آنرا با حوصله و متانت پرولتری انجام داد.
رفقا!
جنبش دانشجوئی خارج از کشور پس از یک دوران کوتاهِ فترتِ ناشی از قیام اکنون وظائف مهمّ دفاع، پشتیبانی و تبلیغ مبارزات انقلابی خلقهای ایران را به عهده دارد. وظائف کنونی هوادارانِ نیروهای انقلابی حساسیت و اهمیتی بیش از گذشته یافته است، زیرا امروز دیگر جنبش مترقی دانشجوئی تنها با حکومت خمینی و اراذل و اوباش وابسته به آن سر و کار ندارد، بلکه با طیف نسبتا وسیع ارتجاع از مزدوران اسبق و سابق امپریالیسم یعنی سلطنت طلبان در فِرَق مختلف که بنامهای گوناگون و با حمایت مستقیم و غیر مستقیم امپریالیسم، دار و دسته بنی صدر و بقیه روبرو است که باصطلاح به فعالیت علیه رژیم سر سپرده خمینی مشغولند، کسانیکه به انحاء مختلف در تمام توطئههای امپریالیسم در ایران شرکت مستقیم داشتهاند و برخی از آنان امروز در «شورای ملّی مقاومت» مرز خلق و ضدّ خلق را مخدوش کردهاند! در چنین شرایطی وظیفه رفقای هوادار سازمان ما دو چندان میشود. افشای آلترناتیوهای امپریالیستی که امروز در اشکال مختلف و حتّی با پشتوانههای مبارزاتی نیز عرضه میشود، کشیدن مرز روشن و قاطع میان نیروهای خلقی با نیروهای ضدّ خلقی و افشای برنامههای خیانتکارانه جناحهای وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در صدر وظایف انقلابی هواداران سازمان ما قرار میگیرد.
رشد و حدّت مبارزۀ طبقاتی در جامعه میرود تا صف بندیهای باز هم جدیدتری را در عرصه سیاسی موجب گردد. این صف بندیهای جدید مرز انقلاب و ضدّ انقلاب را مشخصتر نموده کیفیت مبارزه را از لحاظ طبقاتی ارتقاء خواهد داد. در عین حال چنین وضعیتی در شرایط کنونی تا مدت معینی یک نوع در هم ریختگی و التقاط را در صفوف خلق باعث میشود و بسیاری از نیروها، افراد و جریانات سیاسی با ظاهری مترقی ولی در حقیقت متکی به جناح بندیهای مختلف امپریالیستی، به عنوان باصطلاح آلترناتیو حکومت خمینی کوشش میکنند در میان نیروهای خلق نفوذ قابل توجهی بیایند. شناخت از ماهیت این نیروها و افشای سیاست و برنامههای عوامفریبانه آنان، و در مقابل، ایجاد صف بندی مستحکمی از نیروهای واقعاً انقلابی و خواستار آزادی و استقلال ایران که تنها به منافع خلق و زحمتکشان ایران میاندیشند و به نیروی لایزال خلق ایمان دارند، جزو وظائف اساسی و مهمّ هواداران ما در خارج از کشور است. در شرایط کنونی بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیستها بطور سرسام آوری مسائل و برنامههای عوامفریبانه سلطنت طلبان و سایر جریانات وابسته به امپریالیسم را تبلیغ میکنند و به این ترتیب میخواهند اینطور وانمود سازند که گویا تنها این نیروها در صحنه سیاسی و مبارزاتی ایران فعال هستند و آینده و جامعه در دست این نیروهاست. طبعاً بلندگوهای امپریالیستی همانطور که دار و دسته مزدور خمینی را تبدیل به باصطلاح آلترناتیو حکومت شاه کردند، اکنون میکوشند با سانسور مبارزات واقعی خلق بویژه نیروهای انقلابی و کمونیست، مبارزات وسیعی را که این نیروها در زمینههای مختلف جامعه ما از کوههای سر به فلک کشیده کردستان تا جنگلهای انبوه گیلان و مازندران و خلاصه از روستاها تا شهرهای میهن ما انجام میدهند از نظرها بزدایند تا به این ترتیب مبارزات واقعی خلق را تحت الشعاع توطئههای ضدّ خلقی خود قرار دهند. امّا این بار دیگر خلق تجربه دیده و قهرمان ما، تودههای زحمتکش و در پیشاپیش آنها طبقه کارگر ایران در پیوند ناگسستنی با نیروهای اصیل انقلابی سِلاح بر کف در جهت آرمانهای والای خلق و زحمتکشان به مبارزهای جدی مشغولند، اجازه نخواهند داد همچون سه سال گذشته نوکران جدیدی را به آنها تحمیل کنند. با توجه به این واقعیات است که جنبش دانشجوئی خارج از کشور، بویژه هواداران چریکهای فدائی خلق ایران باید سیاست و برنامه مبارزاتی خود را تنظیم نماید.
رفقا!
در شرایط کنونی ضرورت ایجاد همکاریهای وسیع ادامه دار در میان هواداران نیروهای مبارز و انقلابی جهت یکپارچگی مبارزه بر علیه رژیم مزدور جمهوری اسلامی و دفاع پیگیر از مبارزات انقلابی خلق بویژه مبارزۀ مسلّحانه بیش از هر زمان دیگر است. ایجاد و تحکیم صفوف نیروهای واقعاً انقلابی در مقابل جبهه ارتجاع میتواند نقش موثری در جلب نیروهای خلقی و ایجاد مرزبندی میان جبهه انقلابی با سایر جریانات وابسته ایفا کند.
با توجه به مسائل فوق. رفقای ما در سطح جهانی باید بکوشند با برقراری ارتباط منظم با نیروهای انقلابی کشورهای محل اقامت خود این نیروها را بر علیه رژیم وابسته جمهوری اسلامی بسیج نمایند. طبعاً ایجاد جبهه وسیعی از این نیروها در مقابل جریانات مختلف وابسته که از طرف امپریالیستها برای ایجاد انحراف در افکار عمومی سر هم بندی شدهاند ضرورت تام دارد. توسعه مناسبات مبارزه جویانه با جنبشهای آزادیبخش و ضدّامپریالیستی خلقهای تحت ستم و بردن مسائل جامعه ما به میان آنها، جلب حمایت آنها از مبارزات خلقهای ایران نیز جزو وظائف تخطی ناپذیر هواداران ما در خازج از کشور است. رفقا باید با ترجمه آثار چریکهای فدائی خلق ایران و قرار دادن تجارب مبارزاتی خلقهای رزمنده ایران در اختیار نیروهای انقلابی سایر کشورهای تحت سلطه مانع از آن شوند که امپریالیسم بتواند توطئههای مشابه آنچه در ایران به انجام آن موفّق گردید، به اجرا در آورد. ترجمه آثار جنبشهای انقلابی خلقها، جمع بست مبارزات مسلّحانه در کشورهای مختلف و سایر تجریبات انقلابی و انتقال آن به ایران باید بطور جدی در دستور کار رفقای خارج از کشور قرار گیرد. متأسفانه تا کنون این امر مهمّ که در بسیاری موارد برای ما ارزش حیاتی دارد بطور پراکنده و بدون برنامهریزیِ معین، و ناقص، انجام گرفته است.
رفقا!
سازمان ما به عنوان یک سازمان انقلابی همواره به نیروی لایزال تودهها تکیه دارد و نیازمندیهای مالی خود را بیشتر از این طریق جبران کرده است. از اینرو در کنار فعالیتهای سیاسی مسئله کمکهای مالی و تکنیکی رفقای خارج کماکان اهمیّت زیادی در پیشبرد مبارزات ما دارد. باید با بکار گرفتن ابتکارات گوناگون و فعالیتهای مختلف کمکهای مالی را سازمان داد و در حدّ امکان کمک به نیازمندیهای تکنیکی سازمان نمود.
رفقا!
با توجه به وظایف سنگینی که هواداران سازمان ما در خارج از کشور در جهت تبلیغ نظرات، سازماندهی مبارزات و یاری رساندن به سازمان دارند، پراکندگی نیرو و تعددِ سازمانی هواداران ما در خارج بصورت مشکلی جدی فرا راه انسجام و یکپارچگی در انجام این وظائف در آمده است. از اینرو در شرایط کنونی تمرکز نیرو در یک سازمان واحد و با رهبری متمرکز که قادر باشد فعالیت واحدهای هواداران سازمان را در کشورهای مختلف تنظیم و همسو سازد ضرورت عمدهای مییابد. این امر میتواند در تسریع ارتباط سازمان ما با واحدهای هوادار موثر واقع شود.
برای شما در پیشبرد وظایف انقلابی تان موفقیت آرزومندیم.
زنده باد مبارزۀ مسلّحانه که تنها راه رسیدن به آزادی است!
مستحکمتر باد پیوند جنبش دانشجوئی با جنبش مسلحانۀ خلق!
پیش بسوی سازماندهی مسلّح توده ها!
پیش بسوی تشکیل ارتش خلق!
مرگ بر امپریالیسم و سگهای زنجیریش!\
با ایمان به پیروزی راهمان
چریکهای فدائی خلق ایـران
آبان ماه ۱۳۶۱